آشنایی با متهمان دادگاه منافقین آی وکیل: مسعود رجوی متهم ردیف دوم دادگاه رسیدگی به اتهامات اعضای سازمان مجاهدین (منافقین) و رهبر منافقین است. به گزارش آی وکیل به نقل از ایسنا، متهم ردیف اول دادگاه منافقین یک شخصیت حقوقی به نام تشکیلات معروف به مجاهدین خلق (معروف به گروهک منافقین) است. نماینده دادستان در اولین نشست دادگاه در اینباره اظهار داشت: در کارنامه این گروهک تروریستی لیست بلندی از ترور شخصیت های سیاسی، علمی و مذهبی ایران وجود دارد. ترور ۷۲ نفر از شخصیت های سیاسی کشورمان با انفجار در دفتر حزب جمهوری اسلامی، ترور ناکام مقام معظم رهبری، ترور شهیدان رجایی و باهنر، ترور آیت الله دستغیب، آیت الله قدوسی و آیت الله مدنی، ترور صیاد شیرازی و ترور دانشمندان هسته ای از دیگر اقدام های تروریستی این گروهک است. طبق کیفرخواست صادره «مسعود رجوی فرزند میرزاحسین با شماره شناسنامه ۶۷ و کد ملی ۰۸۳۹۴۲۰۹۵۱ متهم ردیف دوم پرونده و رهبر منافقین بوده است. مسعود رجوی در سن ۱۹ سالگی به دنبال ارتباط تنگاتنگی که با محمد حنیف نژاد از کادرهای اولیه ی سازمان داشت با منافقین آشنا و جذب سازمان می شود. در همین رابطه هم در سال ۱۳۵۰ توسط ساواک دستگیر و به اعدام محکوم می شود که با وساطت برادرش که از منابع ساواک بوده مجازاتش به حبس ابد تقلیل می یابد و در ادامه هم در زندان بعنوان رهبر سازمان مطرح می شود. نامبرده ابتدا با فیروزه بنی صدر ازدواج و بعد از مدتی از یکدیگر جدا می شود و پس از آن با مریم (رجوی) قجر عضدانلو، (همسر مهدی ابریشمچی) ازدواج تشکیلاتی کرده و انقلاب ایدئولوژیک را در سازمان مطرح می کند. مسعود رجوی در ۳۰ خرداد ماه سال ۱۳۶۰ در اطلاعیه ای دستور جنگ مسلحانه را ضد نیروهای انقلاب صادر کرده و خیلی از اقدامات تروریستی و جنایات ضد نیروهای انقلاب صادر کرده و خیلی از اقدامات تروریستی و جنایات ضد مسئولین نظام و مردم ایران را سبب می شود. نامبرده در تاریخ ۷ مرداد سال ۱۳۶۰ هجری شمسی به همراه بنی صدر با مشارکت در هواپیماربایی توسط خلبان شاه سرهنگ معزی از راه مرز هوایی از کشور خارج و به فرانسه پناهنده می شود. فعالیت ها و اقدامات او عبارت است از صدور فرمان طلاق الزامی برای اعضاء، صدور فرمان جدایی فرزندان اعضاء از والدین، تأسیس گروه تروریستی (شبه نظامی) معروف به ارتش نفاق در عراق در سال ۱۳۶۵ و شرکت در جلسات مختلف با استخبارات عراق و همکاری مستقیم با رژیم بعث و شخص صدام، صدور فرمان و مشارکت در عملیاتهای مختلف سازمان همچون فروغ جاویدان. در اولین نشست دادگاه، فیلمی از مسعود رجوی پخش گردید که سرکرده منافقین با ژنرال حبوش رئیس سرویس اطلاعات عراق دیدار کرده و به او اعلام می کند که جنایت ۷ تیر توسط این گروهک صورت گرفته و کاخ سفید و کاخ الیزه از آن با خبر بودند. نامبرده تحت تعقیب اینترپل بوده و دارای اعلان قرمز به شماره 2002-441/6-A می باشد. سازمان منافقین در ادامه اقدامات تروریستی و براندازانه ی خود، رئیس جمهور و نخست وزیر وقت و سپس دادستان کل انقلاب و برخی از ائمه جمعه مراکز استانهای کشور را با بمب گذاری و انجام عملیات انتحاری به شهادت رساندند و به موازات آن به صورت وسیعی به نحو افسار گسیخته و به دور از هرگونه عقلانیت و به صورت کاملا وحشیانه مبادرت به ترور غیر نظامیان و مردم عادی کردند. اما به علت مقاومت های شورانگیز مردم و مسئولین نظام، خیلی از اعضای این سازمان دستگیر و مجازات شده یا در درگیری های مسلحانه کشته شدند؛ به نحوی که سران سازمان، ماندن در ایران را برابر با نابودی کامل خود تلقی کرده و به منظور ادامه ی حیات خود در ابتدا سرکرده ی آنها، مسعود رجوی به همراه رئیس جمهور مخلوع، ابوالحسن بنی صدر از کشور گریخته و متعاقب آن سایر کادرها و اعضایی که از درگیری ها جان سالم به در برده بودند، به خارج از ایران گریختند. ولی همچنان از راه تعداد محدود هواداران فریب خورده، اقدامات تروریستی خویش را تا سال ها بعد در کشور ادامه دادند. رهبر سازمان در سال ۱۳۶۴ در فرانسه و در حومه پاریس (که محل استقرار اصلی سران گروه محسوب می شد) با انتشار اطلاعیه هایی اعلام «انقلاب ایدئولوژیک» کرد و این تصمیم در واقع با هدف فرار از پاسخگویی نسبت به تصمیم گیری های خیانت باری بود که منجر به وقوع جنایات بسیار شده بود. با جریان انقلاب ایدئولوژیک همه ی اعضا به یک نسبت موظف به وصل خود به رهبر گروه بودند و در خلال همین پروژه بود که مریم قجر عضدانلو بدون هیچ گونه دلیل عقلی و شرعی، ابتدا از همسر خود طلاق گرفته و به همسری مسعود رجوی درآمده و نام مجازی مریم رجوی را بر خود اطلاق کرد. سپس نهاد خانواده به منزله یک مانع در راه منویات رهبری سازمان در سرتاسر تشکیلات هدف قرار گرفت و به بهانه های متعدد کلیه زنان و مردان و فرزندانی که همگی بخشی از نهاد خانواده را تشکیل می دادند، بالاجبار و بر مبنای یک دستور تشکیلاتی خشک و یک تکلیف الزامی سازمانی از هم جدا شده و نهاد خانواده برای همیشه در بین صفوف و تشکیلات سازمان متلاشی گردید. سپس همه ی مردان از مسئولیت های مهم و رده های بالای سازمان عزل شده و به جای آن زنان و دخترانی گمارده شدند که فرمان پذیری و تبعیت بیش تری از خود نشان می دادند. مجموعه این اقدامات درون سازمانی به نحوی انجام شد که از جانب خیلی از صاحب نظران، این گروه بعنوان یک فرقه و مسلک مورد ارزیابی و شناسایی قرار گرفت. با انقلاب ایدئولوژیک، سرکرده ی سازمان برای اتخاذ تصمیمات جنایتکارانه خود، با مقاومت و مخالفت بسیار کمتری در بین اعضا مواجه بود و اعضای سازمان وصف «سرسپاری» را بعنوان یک ارزش والای تشکیلاتی از افتخارات خود می دانستند. در این فضای درونی تشکیلات بود که رجوی (همراه با همسر جدیدش) راه های خیانت و جنایت را در ابعاد وسیع ملی و میهنی و بین المللی طی کردند. مسعود رجوی (نفر اصلی و کلیدی سازمان) در شروع روی کار آمدن حکومت جمهوری اسلامی عضو کادر رهبری بود و به صورت غیر علنی ریاست سازمان را هم بر عهده داشت. از سال ۱۳۶۰ هجری شمسی و پس از مرگ موسی خیابانی، مسعود رجوی در موضع مسئول اول سازمان و به تنهایی در رأس تمامی امور سازمان قرار گرفت. در آن مقطع بالاترین رده ی تشکیلاتی مسئول اولی سازمان محسوب می شد و این جایگاه تشکیلاتی به مثابه ی «رهبری» سازمان به شمار می آمد. او به صورت همزمان در ۳۰ تیر ۱۳۶۰ هجری شمسی بعنوان مسئول شورای معروف به ملی مقاومت و زیر پوشش شورایی که متشکل از برخی از مخالفان نظام جمهوری اسلامی بود، به فعالیت پرداخت و اساس تشکیل شورای مزبور براندازی نظام جمهوری اسلامی با توسل به مبارزه قهرآمیز بود. همچنین از ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۶ با ایجاد ارتش معروف به ارتش آزادی بخش ملی ایران بعنوان فرمانده عالی ارتش آزادی بخش در تدارک تشکیلات نظامی تمام عیار جهت سرنگونی نظام جمهوری اسلامی نقش محوری را ایفا کرد. در سال ۱۳۶۸ هجری شمسی و با انتخاب مریم رجوی بعنوان مسئول اول سازمان مسعود رجوی جایگاهی والاتر و به اصطلاح معنوی برای خود قائل شد و ضمن اینکه همچنان در تمامی جزئیات امور نظامی و ایدئولوژیک سازمان ورود داشت، خویش را بعنوان رهبر عقیدتی سازمان معرفی نمود. وی در تمامی پست ها و سمت های مذکور نقش اصلی را در سازمان دهی اقدامات تروریستی ضد ملت و حکومت ایران ایفا کرده است. سازمان همزمان با جنگ ۸ ساله عراق با ایران، ضمن انتقال کلیه اعضای سازمان به کشور عراق، به مزدوری و مشارکت وسیع و صریح و علنی با رژیم بعث عراق در آمد. این سازمان با حمایت و پشتیبانی رژیم بعث صدام حسین هم از حیث مالی و هم از جنبه نظامی با تحویل پادگان اشرف به آنان در آن ایام، حمله مستقیم به مرزهای کشور و به شهادت رساندن غیرنظامیان و سربازان مدافع کشور در اهداف خود گنجاند. جاسوسی و عرضه ی اطلاعات و اسرار کشور به بیگانگان، ادامه اقدامات تروریستی در اشکال گوناگون، همچون حمله مسلحانه به مردم در شهرها و مناطق مسکونی، شناسایی اماکن و مراکز حساس و حیاتی کشور و دادن اطلاعات آن به دشمن و هم انفجار خطوط و لوله های نفتی، حمله به پاسگاه های مرزی و... از اقدامات آنها بود و حتی بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط جمهوری اسلامی ایران رهبر سازمان با دریافت اجازه از دولت متجاوز بعث عراق و در چارچوب یک به اصطلاح ارتش مکانیزه به مرزهای جمهوری اسلامی ایران حمله کرده و با سودای فتح ۳ روزه ی تهران، جنایاتی را تحت نام عملیات معروف به فروغ جاویدان آفرید که علاوه بر تحمل تلفات سنگین، تعداد زیادی از مردم عادی و غیرنظامیان و نیروهای مدافع کشور هم به شهادت رسیدند. پس از پایان جنگ ایران و عراق و علیرغم برقراری آتش بس بین دو کشور، سازمان هم چنان بر رویه ی خیانت بار خود اصرار ورزیده و در مواقعی که روابط دو کشور به تیرگی می گرایید به شکل یک مزدور، خوش خدمتی به دشمن را فراموش نمی کرد. در این دوره علاوه بر برخی ترورها، حمله موشکی به برخی ادارات و نهادهای دولتی و حکومتی ۱۱ و جاسوسی های علمی، فنی و سیاسی و اقتصادی و... و بمب گذاری در خطوط لوله های نفتی و. را در کارنامه خود دارند. در خلال انتفاضه اول مردم عراق در سال ۱۳۷۰ سازمان همراه با دستگاه نظامی و امنیتی رژیم بعث عراق نسبت به سرکوب مردم عشایر و کردهای عراقی ۱۲ اقدام نموده و خیلی از مردم بی گناه را به شهادت رساندند. بعد از آن هرچه زمان می گذشت، امکان ادامه ی حضور همراه با فعالیتهای تروریستی آنان در عراق سخت تر می شد. در سال ۱۳۶۷ و در جریان یک سری صحنه سازی های تصنعی از جانب شورای به اصطلاح ملی مقاومت (که در واقع نقش پوشش سیاسی سازمان را ایفا می کرد) ابتدا مریم رجوی به مقام جعلی رئیس جمهوری ایران معرفی و چند روز بعد از آن به همراه برخی از کادرهای فعال سازمان و به منظور تشدید فعالیتهای بین المللی ضد جمهوری اسلامی ایران به اروپا و فرانسه اعزام شدند. بعد از آن، سازمان همواره در تلاش بوده تا به هر نحو ممکن و تحت هر عنوان در عراق حضور داشته و با حمایت برخی سیاسیون غرب و عناصر و عشایر وابسته به رژیم سابق عراق، برای خود دیواره حمایتی و حفاظتی ایجاد نمایند. ولی عزم و اراده جدی مردم و دولت جدید عراق بر تمهیدات این گروه چیره شد و در مرحله اول کلیه عناصر سازمان در عراق در قرارگاه معروف به اشرف تحت محاصره قرار گرفته و بعد از آن به اردوگاهی به نام لیبرتی منتقل شده و در نهایت، در شهریور سال ۱۳۹۵ آخرین گروه از نفرات سازمان از عراق خارج و به کشور آلبانی منتقل شدند. طبق اعلام نماینده دادستان، اساسا این دوره، آخرین مرحله ازحیات ننگین آنان نبوده و این سازمان علیرغم شرایط اسفباری که بر آن حاکم است به حیات خوار و خفیف و خائنانه خود در چارچوب اشکال و برنامه های توطئه آمیز دیگری ادامه می دهند. تمامی عناصر این گروه همانند اعضای گروه معروف به داعش، هر چند که در کشورهای مختلف اقامت دارند و الان به صورت سازمان یافته قادر به عملیات گسترده نظامی نمی باشند. لکن به صورت بالقوه پتانسیل تهدید امنیت تمام کشورهای مقیم را دارند و در هر حال به حکم قانون و به حکم حق و عدل، می باید به کیفر جنایت های خود برسند. متهمان پرونده شاید برای توجیه اقدامات خود و یا فرار از چنگال عدالت، به دو قاعده حقوقی متوسل شوند. یکی قاعده مرور زمان و دیگری قاعده دفاع مشروع که هر چند از بدیهیات حقوقی و عرفی است و جرایم غیر انسانی و ضد امنیتی آنان مشمول هیچ یک از قوانین مذکور نمی شوند و توجیه ناپذیر است؛ مع الوصف بررسی حقوقی مبحث هر چند اجمالی و مختصر در این مقدمه خالی از فایده نیست.» منبع: ivakil.ir 1402/10/11 10:55:41 0.0 / 5 466 تگهای خبر: پرونده , حقوق , دادستان , دادگاه این مطلب آی وکیل را می پسندید؟ (0) (0) X تازه ترین مطالب مرتبط جریمه دامدار متخلف به دلیل عرضه خارج از شبکه خوراک دام کیفرخواست متهمان پرونده چای دبش صادر شد صدور حکم بازداشت نتانیاهو پیروزی حامیان فلسطین است صدور کیفرخواست برای مدیر عامل معدن زمستان یورت نظرات بینندگان در مورد این مطلب نظر شما در مورد این مطلب نام: ایمیل: نظر: سوال: = ۵ بعلاوه ۳