داتیكان_ فرود نودهی: با این وكیل دادگستری تماس گرفتم و در دفتر كارش در خیابان وزرا قراری گذاشتم تا درباره خدیجه كشاورز گفت وگو كنیم. درخواست ما مانند همیشه با خوش رویی و استقبال او روبه رو شد.
اصالت خانواده شما به كدام شهر ایران برمیگردد؟
ما اصالتا یزدی هستیم و البته از طرف مادر گیلانی میباشیم. از این رو و به واسطه اینكه خانم خدیجه كشاورز دختر دایی پدر من بود، او نیز یزدی و از محمدآبادی یزد میباشد. آنچه من درخصوص
وكالت خانم كشاورز به خاطر دارم این است كه برخی از همكاران وكیل و مردم عادی، زمان اخذ
پروانه وكالت از سوی خانم كشاورز او را همراهی نكرده و نمیتوانستند این مسأله را قبول كنند.
آیا خانم كشاورز توانستند به صورت حرفهای
وكالت كنند؟
آنچه من به خاطر دارم، خانم كشاورز هرگز به صورت عملی
وكالت نكرد زیرا مجالی برای این امر نداشت. او در سال 1315 پروانه گرفت و پیش از آن دكترای رشته حقوق را از دانشگاه تولوز فرانسه دریافت كرد، چند وقت پیش خواهر زاده بنده، نسخه فرانسه و ترجمه شده تز دكتری خانم كشاورز را برای بنده ارسال كرد كه الان موجود میباشد.
یكی از خاطراتی كه درباره اخذ
پروانه وكالت خانم كشاورز در ذهن من است، مربوط به اعتراض یكی از اعضای هیأت مدیره كانون وكلا میباشد. در آن زمان یكی از اعضای هیأت مدیره كانون وكلا گفته بود كه اگر قرار است این خانم
پروانه وكالت بگیرد من در این حرفه نمیمانم. ولی مرحوم سید هاشم وكیل به عنوان اولین رئیس هیأت مدیره كانون وكلای مستقل از دادگستری به خانم خدیجه كشاورز
پروانه وكالت دادند و به آن شخص گفت اگر اعتراضی دارید میتوانید بروید.
با این حال آنطور كه من اطلاع دارم، بعید میدانم خانم كشاورز مجالی برای كار
وكالت داشتند. آنچه از نزدیكان شنیدم، وی شخصی بسیار فرهیخته و كاملا امروزی و علمی بود و علاوه بر اینكه زن عموی من بود، دختر عمه پدر و عموی من نیز بود. فامیل او در واقع محمد آبادی بود، ما همه اهل محمد آباد یزد هستیم و بعد از ازدواج با دكتر فریدون كشاورز، از نام خانوادگی شوهرشان استفاده كردند. به هرحال با توجه به اینكه خانم كشاورز در حوزه سیاسی در كنار همسرشان فعال بودند، بعید میدانم پروندهای را قبول كرده باشد. جدای از این هم دو پسر و یك دختر داشتند كه مراقبت از اینها وقتی برای فعالیت حرفهای برای وی نمیگذاشت. جدای از این موارد، خانم كشاورز دفتر مستقلی هم نداشت و عملا فرصتی برای قبول پرونده فراهم نشد.
در آن دوره اداره آمار وزارت دادگستری
پروانه وكالت را صادر میكرد. كانون وكلا نیز تحت نظر این بخش بود. از زمان مرحوم علیاكبر داور به بعد وكلا به سمتی رفتند كه استقلال خود را حفظ كردند و اكثر تصمیمات در هیأت مدیره گرفته میشد. در واقع این دوره كانون دارای یك استقلال نسبی بود ولی به صورت رسمی مطرح نبود.
در آن زمان
پروانه وكالت از تهران صادر میشد، بحث ظرفیت نیز بدین شكل بود كه هر سال به ازای هر ده نفر وكیل یك شخص به عنوان كارآموز اضافه میشد. در آن زمان آزمونی وجود نداشت، بنده خودمم آزمون ندادم و فقط اختبار دادم. روال اینگونه بود كه هر سال تعداد مورد نیاز را اعلام میكردند، پس از ثبت نام در آزمون اختبار و مباحث مربوط به كارآموزی شركت میكردیم.
باید جالب باشد كه رئیس هیأت مدیره آن زمان واكنش بسیار مثبتی نسبت به حضور یك زن برای دریافت
پروانه وكالت داشته است. برخورد با خانم كشاورز چگونه بود؟
رئیس آن زمان هیأت مدیره كانون وكلا، شخصی بود به نام سید هاشم وكیل كه معروف به آسیدهاشم بود. او شخصی بسیار فرهیخته و با دانش بود. در آن دوره كانون وكلا در كاخ دادگستری واقع بود و وزارت دادگستری هم همانجا بود. هر زمانی كه وزیر دادگستری تغییر میكرد، وزیر دادگستری جدید پیش از آنكه در نخستین روز كاری مشغول به كار شود، به دیدار آقای آسید هاشم وكیل میرفت و این مسأله نشان از قدرت نفوذ و تأثیرگذاری او در سازمان قضائی كشور بود.
خاطره خاصی از خانم كشاورز ندارید؟
آنچه درباره خانم كشاورز در خاطر من هست مربوط به سالهای 1329 تا 1331 میشود، در همین سالها و پیش از كودتای 28 مرداد 1332 او و عموی من آقای فریدون كشاورز به خاطر مسائل سیاسی از كشور خارج شدند. علت امر نیز این بود كه عموی من فعالیتهای سیاسی جدی داشت و عضو حزب توده بود، از این رو و پس از ترور نافرجام شاه در سال 1329 به اعدام محكوم شد و چارهای جز خروج از كشور نداشت. .
فكر می كنم ز مانی كه ایشان از ایران رفتند، بین سال 29 تا 32 یعنی پیش از كودتا بود. دكتر فریدون كشاورز بعد از ترور نافرجام شاه در سال 1329 مجبور شدند از ایران بروند، در صورتی كه خانم كشاورز و فرزندانشان ایران بودند. در فاصله نه چندن زیاد از ایران رفتند.
از سال 1315 تا پیش از رفتنشان، خانم كشاورز و همسرشان ساكن ایران بودند؟
بله اینها ساكن ایران بودند و در خانهشان كه روبه روی دانشگاه تهران در خیابان انقلاب بود زندگی میكردند، البته بخشی از منزل نیز به عنوان مطب آقای فریدون كشاورز مورد استفاده قرار گرفته بود. تا جایی كه در خاطر من هست، پس از انقلاب این خانه به همان شكل بود،
دادگاه انقلاب بخشی از خانه را به خاطر هزینههای نگهداری و خمس مصادره كرد و مابقی را شخصی خریداری كرد. با توجه به اینكه آقای فریدون كشاورز در رژیم پهلوی محكوم به اعدام شده بودند و حتی آگهی اعدام او از سوی رژیم پهلوی مرتب اعلام میشد تا مشمول مرور زمان نشود، از این رو منزل او در آن زمان تحت نظر دولت پهلوی بود، بعد از پیروزی انقلاب نیز این منزل تحت سرپرستی قرار گرفت و همانطور كه عرض كردم، بخشی از خانه به واسطه هزینههای نگهداری و خمس از سوی
دادگاه انقلاب خریداری شد و بخش دیگر به شخصی فروخته شد. با این حال هنوز بنا به همان شكل به جا مانده است.
عمده فعالیت خانم كشاورز در زمان اقامت در ایران چه بود؟ آیا در دانشگاه تدریس میكرد یا فعالیت علمی دیگری داشتند؟
نه.او معمولا فعالیت سیاسی میكرد، بیشتر وقت را در خانه سپری میكرد و به همسرش كمك میكرد. تا جایی كه من خبر دارم، مجالی برای نوشتن مولفاتی هم نداشت.
با توجه به اینكه تخصص آقای كشاورز هم پزشك اطفال بود، آیا وی به آقای دكتر محد قریب ارتباطی داشتند؟
بله. از اطرافیان شنیده بودم كه عموی بنده با آقای دكتر قریب هم دوره بوده و رفاقت هم داشتند. آقای فریدون كشاورز، تخصصشان اطفال بود و بسیار طبیب حرفهای بود و از نظر اخلاق انسانی هم شخص بسیار برجستهای بود به نحوی كه یكی از دوستان نزدیك وی میگفت: آقای كشاورز با یك داروخانه قرارداد بسته بود و كسانی كه از شهرستان برای درمان بیماری میآمدند و از نظر مالی شرایط مساعدی نداشتند، از آنها پولی دریافت نمیكرد. او با داروخانه قرار گذاشته بود كه اگر یك علامت خاصی روی نسخه بود، از شخص بیمار پول نگیرید و حتی برای برخی از مردم كه شرایط مناسبی نداشتند، مقداری پول هم به آنها میداد.
نحوه ازدواج خانم كشاورز با اقای كشاورز چگونه بود؟
با توجه به اینكه آقای كشاورز و خانم محمدآبادی فامیل بودند، شرایط ازدواجشان راحت بود. این دو برای تحصیلات دوره تكمیلی باهم به فرانسه رفتند. موضوع پایاننامه خانم خدیجه كشاورز هم «روابط كار اطفال در حقوق كار ایران» بوده است. به نظر میرسد انتخاب این موضوع به واسطه ازدواج و تأثیرپذیری از آقای كشاورز بوده است.